کیم ایلسونگ اولین رهبر جمهوری دموکراتیک خلق کره و یکی از چهرههای مهم قرن بیستم در شرق آسیاست. او از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۴ قدرت را در کره شمالی در دست داشت و به مدت نزدیک به نیم قرن نه تنها ساختار سیاسی این کشور، بلکه هویت ایدئولوژیک و فرهنگی آن را شکل داد. زندگی او ترکیبی از مبارزهٔ ضداستعماری، جنگ سرد، ایجاد نظامی متمرکز و ترویج ایدئولوژی «جوچه» بود؛ ایدئولوژیای که به استقلال و خوداتکایی تأکید میکرد و همچنان رکن اصلی سیاستهای کره شمالی محسوب میشود.
زندگی و ریشههای خانوادگی کیم ایل سونگ
کیم ایلسونگ در خانوادهای پروتستان و کشاورز در سال ۱۹۱۲ به دنیا آمد. پدرش کشاورز و مادرش دختر یک کشیش پروتستان بود. او ابتدا با نام کیم سانگچو شناخته میشد، اما بعدها نام خود را به کیم ایلسونگ تغییر داد. خانوادهاش در جریان اشغال کره توسط ژاپن به منچوری مهاجرت کردند و همین محیط مهاجرتی بستر آشنایی او با فعالیتهای انقلابی و پارتیزانی شد. او دو برادر و یک خواهر داشت؛ برادر بزرگش توسط نیروهای ژاپنی کشته شد و برادر دیگر بعدها به عنوان معاون او در حکومت کمونیستی کره شمالی منصوب گردید.
فعالیتهای پارتیزانی و پیوستن به شوروی
در دوران جوانی، کیم ایلسونگ گروهی از پارتیزانهای مسلح را در منچوری تشکیل داد تا علیه ارتش ژاپن بجنگد. این مبارزات چریکی با وجود رشادتهای فراوان، تحت فشار ارتش ژاپن به شکست کشیده شد و در سال ۱۹۴۱ او به اتحاد شوروی گریخت. در آنجا به ارتش سرخ پیوست و تا درجهٔ سرگردی ارتقا یافت. این تجربه نظامی و روابط نزدیک با شوروی، بعدها زمینهٔ صعود او به قدرت در کره شمالی را فراهم کرد.
تأسیس جمهوری دمکراتیک خلق کره
پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم و تقسیم موقت کره در سال ۱۹۴۵، بخش شمالی شبهجزیره به اشغال ارتش سرخ درآمد. کیم ایلسونگ با بازگشت به کره توانست در اندک زمان به عنوان نخستوزیر بخش شمالی انتخاب شود و با حمایت شوروی پایههای قدرت خود را مستحکم کند. سرانجام در سال ۱۹۴۸ جمهوری دمکراتیک خلق کره رسماً تأسیس شد و او به مقام رهبری رسید. یک سال بعد، با حمایت استالین، قدرتش گسترش یافت و در مقام رهبر مطلقهٔ کشور تثبیت شد.
جنگ کره (۱۹۵۰–۱۹۵۳)
یکی از نقاط عطف رهبری کیم ایلسونگ، آغاز جنگ کره در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ بود. او با هدف متحدسازی شبهجزیره، به کره جنوبی حمله کرد و حتی توانست سئول را تصرف کند. اما با ورود نیروهای ایالات متحده و سازمان ملل، موازنهٔ جنگ تغییر یافت و ارتش کره شمالی عقبنشینی کرد. پس از سه سال درگیری خونین، در ژوئیهٔ ۱۹۵۳ قرارداد آتشبس امضا شد و شبهجزیره همچنان به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم ماند. این جنگ اگرچه وحدت کره را محقق نساخت، اما به تثبیت مرزهای سیاسی و نظامی کنونی کمک کرد.
ایدئولوژی جوچه و سیاستهای داخلی
در سال ۱۹۵۵، کیم ایلسونگ «اعلامیه جوچه» را ارائه کرد که به معنای «خوداتکایی» بود. او مردم را به دفاع از هویت ملی و غرور کرهای فراخواند و هشدار داد که حتی دوستانی مانند چین و شوروی نباید در سیاست داخلی کره نفوذ کنند. جوچه بعدها به ستون فقرات اندیشه و نظام کره شمالی بدل شد و تمام عرصههای زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را دربر گرفت.
او همچنین بر ضرورت مبارزهٔ بیامان با امپریالیسم و سلطهطلبی خارجی تأکید داشت. در حوزهٔ دفاعی، کیم باور داشت کشوری که توان دفاع مستقل ندارد، محکوم به نابودی است. از همینرو، برنامههای نظامی و حتی طرحهای اولیهٔ هستهای در دورهٔ او بنیان نهاده شدند.
میراث و درگذشت کیم ایل سونگ
کیم ایلسونگ در ۸ ژوئیهٔ ۱۹۹۴ و در سن ۸۲ سالگی درگذشت. مرگ او با برگزاری تشییع جنازهای باشکوه همراه شد که در آن هزاران نفر اشک میریختند. در روایت رسمی کره شمالی، مردم باور داشتند او «به خورشید پیوسته» و همین موجب افزایش درخشش خورشید شده است؛ روایتی که نشان از جایگاه شبهمذهبی او در فرهنگ سیاسی کشور دارد. پس از او، پسرش کیم جونگایل قدرت را به دست گرفت و تداوم نظام موروثی خاندان کیم تضمین شد.